پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان

▂▃▅▆▇█ پ █ ا █ ت █ و █ ق █ ه █ و █ ا █ د █ ا █ ر █ ا █ ن █ م █ ه █ ر █ د █ ا █ د █ ص █ د █ ی █ ق █ ی █ ا █ ن █▇▆▅▃▂

پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان

▂▃▅▆▇█ پ █ ا █ ت █ و █ ق █ ه █ و █ ا █ د █ ا █ ر █ ا █ ن █ م █ ه █ ر █ د █ ا █ د █ ص █ د █ ی █ ق █ ی █ ا █ ن █▇▆▅▃▂

پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
▂▃▄▅▆▇█▓مهردادصدیقیان▓█▇▆▅▄▃▂
پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان
احتمالا یادتون میاد پاتوق هواداران مهرداد صدیقیان بلاگفا.
اون وبلاگ مسدود شد و من به همین دلیل به اینجا اومدم.
به دلیل نامعلوم.
mehrdad-sedighian.blogfa.com
мε♄я∂αⅾ﹩ℯḓḯ❡ℌḯ@η
ᙢᗴᖺᖇᖙᗩᕍᔕᙓᕍᓰᘐᖺᓰᗩﬡ
мℯℌґḓα∂﹩εⅾ☤❡ℌ☤αη▪♭ℓ◎❡▪їя
mehrdadsedighian.blog.ir
wԍμɩqɑqƨԍqᴉმμᴉɑu·pɼoმ·ᴉɩ
ɿi.ϱold.nɒiʜϱibɘƨbɒbɿʜɘm
ɹı·ɓoๅq·uɐıɥɓıpəspɐpɹɥəɯ
ri.golb.naihgidesdadrhem
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
پیوندهای روزانه
آخرین نظرات
  • ۱۲ بهمن ۹۳، ۲۱:۳۱ - فاطمه
    سلام
سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۱، ۰۸:۲۳ ق.ظ

مهرداد صدیقیان: تئاتر را به سینما ترجیح میدهم




"دیوار" سومین تجربه مشترک سعید نعمت الله و سیروس مقدم در سریال سازی است. گرچه این دو در چند تله فیلم نیز با یکدیگر همکاری داشته‌اند.

نعمت‌الله که به عنوان یکی از نویسنده‌های اجتماعی شناخته می‌شود، درباره این فیلمنامه و مسائل دیگر حرف‌هایی برای گفتن داشته که در ادامه می‌خوانید:

با شیوه تصویربرداری که درباره‌اش حرف زدیم، به نظر می‌رسد گاهی تقطیع‌های فراوان باعث می‌شود بازیگر ناچار شود با شیوه بیرونی فعالیت کند تا بازی‌اش به چشم بخورد و خود را نشان دهد.

سعید نعمت‌الله: نمایش یعنی عنصر غلو! اگر ما غلو را از نمایش بگیریم چیزی از شکسپیر تا همین "دیوار" سر سوزنی باقی نمی‌ماند.

مهرداد صدیقیان، بازیگر: ما افراد برون گرای فراوانی در اجتماع و دور و برمان می‌بینیم. چند وقت پیش همراه یکی از دوستانم فردی را دیدیم که زمان حرف زدن عضلات صورتش را تکان می‌داد، داد می‌زد و دست‌هایش را بالا و پایین می‌آورد... دوستم به من گفت اگر ‌همین را بازی کنی همه می‌گویند چقدر بد بازی می‌کند، چقدر درشتنمایی دارد.

بنابراین زمانی بازی بد می‌شود که باورپذیر نباشد. مثلا اگر تماشاگر مهدی سلطانی را در نقش جمیل باور نکرد، آنوقت می‌توانیم بگوییم بد بازی کرده است اما مسئله اصلی در بازیگری این است که مخاطب نقش را باور کند، اینکه کسی زیاد انرژی می‌گذارد یا کم اهمیتی ندارد.

* اما یک موضوع جالب اینکه انگار سیروس مقدم موفق شده تا یک سبک ایجاد کرده و رهروانی جذب کند! دیگر کارگردان‌ها هم از کلیشه‌های رایج در دکوپاژ دست کشیده‌اند و به دوربینشان حرکت بیشتری داده‌اند. این موضوع در دو سریال طنز شبکه تهران و شبکه سه قابل مشاهده بود.

مقدم: متأسفانه اشکالی که وجود دارد این است که ما گاهی وقتی چیز جالبی می‌بینیم، آنقدر شیفته‌اش می‌شویم که آن در ذهن ما غالب می‌شود و سعی می‌کنیم این اتفاق را به عنوان یک اصل رعایت کنیم. من چنین نظری ندارم. هر شکلی متناسب با قصه و محتوایی که داریم متغیر است. دوستان شاید ظاهر ماجرا را می‌بینند که جذاب به نظر می‌رسد اما این را نمی‌دانند که اگر استفاده درستی از آن نشود ممکن است نتیجه عکس بدهد. مثل اینکه من لباسی به رنگ سرخ را بر تن کسی ببینم و آنقدر شیفته این رنگ شوم که در مراسم ختم هم با آن لباس قرمز بروم!

*امکان ویژه‌ای که همکاری با ناجی هنر در اختیار گروه قرار داد، استفاده از هلی کوپتر برای گرفتن پلان‌های هوایی بود.

نعمت الله: هلی شات‌ها را که تهیه‌کننده متقبل شد. نیروی انتظامی فقط دو تا یک ساعت هلی کوپتر در اختیار ما گذاشت.

مقدم: نماهای هوایی ما را هلی‌کوپتر نگرفته است. دوستانی با ما همراهی کردند که دستگاهی با قابلیت سوار شدن دوربین ساخته بودند. دوربین را به این دستگاه می‌بستیم و با پرواز این وسیله نماهای هوایی ما تصویربرداری می‌شد.

*حتی صحنه‌های برج قوامین؟

مقدم: بله. تمام نماهای هوایی از جمله ساختمان نیمه کاره قسمت آخر با این هلی شات گرفته شد. تنها زمانی که خلبان را در کادر می‌بینید و عملیاتی در داستان در حال انجام بوده، از هلی کوپتر استفاده کرده بودیم. تنها دو جلسه یک ساعت و نیمی. چرا که استفاده از آن در سطح شهر سخت است.

نمی‌خواهم پز بدهم اما در "دیوار" چیزهایی دیده می‌شود که برای اولین بار در تلویزیون به چشم می‌خورد. از سوژه‌ تابوشکن گرفته تا نحوه تصویربرداری. من همیشه سر هر کاری که باشم به خودم می‌گوید شاید این آخرین کارم باشد و چون "دیوار" تنها کار پلیسی-حادثه‌ای-اکشن-خانوادگی من بود،‌ تصمیم گرفتم حداقل استانداردها را در آن رعایت کنم تا یک کار شرافتمند از آب دربیاید تا مخاطب احساس نکند وقتش هدر رفته است.

آقای صدیقیان شما از "اتوبوس شب" تا "سقوط یک فرشته" و حالا "دیوار" رشد خوبی داشته‌اید و نکته جالب توجه هم ایفای نقش‌هایی در کارنامه شما بوده که بزرگ‌تر از سنتان بوده‌اند. موضوع دیگر هجرت شما از سینما به تلویزیون است. این موضوع ناشی از کیفیت پیشنهادها بوده یا این مدیوم جذبتان کرده است؟

مهرداد صدیقیان: الویت من کار خوب کردن است و همیشه ترجیح می‌دهم کار با کیفیت انجام دهم تا اینکه برایم مدیوم مهم باشد. مسلما اگر پیشنهاد حضور همزمان در یک فیلم سینمایی متوسط و یک تئاتر خوب را داشته باشم، قطعا تئاتر را انتخاب می‌کنم. در سال‌های اخیر جز چند فیلم محدود ما در سینما اتفاق خوبی ندیده‌ایم. جدا از اینکه کار اصغر فرهادی موفقیت عظیمی برایمان داشت اما فیلمنامه‌های خوبی در سینما ساخته نمی‌شود.

در این میان که صرفا فیلمنامه‌های متوسط و بد با کارگردان‌های معمولی به دستم می‌رسد، سریال سیروس مقدم به من پیشنهاد می‌شود که با خواندن متن آن یاد موفقیت‌های سعید نعمت الله در جذب مخاطب می‌افتم. اینجا دیگر سریال یا فیلم سینمایی مهم نیست. همه چیز نوید یک کیفیت خوب را می‌دهد و من قطعا سریال مقدم را انتخاب می‌کنم تا اینکه در سینما باشم.

مسئله دیگر این است که من با کار پنج شش ساله در سینما و ایفای نقش‌های اصلی،‌ مورد تقدیر قرار گرفتم، از من به عنوان یک بازیگر خوب تقدیر شد و دوستان لطف داشتند. این برای من جذاب بود. اما وقتی سریال بهرام بهرامیان را بازی کردم، آن وقت بود که مخاطب من را شناخت. اینکه احساس کنم کارم دیده شود برایم خیلی جذاب است. اینکه بدانم مردم کارم را می‌بینند. این یکی از امتیازهای سریال است. آثار سیروس مقدم هم که همیشه از پرمخاطب‌ترین آثار بوده است. بنابراین فرصت خوبی برایم شکل گرفت تا در جذب مخاطب عام موفق باشم.

* شما در کارهای قبلی نشان دادید که در نقش‌های بزرگتر از سنتان هم جا می‌گیرید. اما این نقش شباهت‌هایی به دیگر کارهایتان داشت. مثل فیلم سینمایی "پنهان" که آنجا هم پسری عاشق پیشه و در تلاش برای رسیدن به یک دختر بودید. با این حال شک و دودلی شخصیت امیرحسین آن را از دیگر نقش‌هایتان متمایز می‌کند و لحظه‌ای که ناچار به تصمیم گیری می‌شود، شما امکان بیشتری برای نمایش قابلیت‌هایتان به دست می‌آورید.

صدیقیان: من در "پنهان" بیشتر دودوزه باز و شیطان بودم. اما امیرحسین در "دیوار" کاملا عاشق است و به خاطر این عشق گاهی خلاف اعتقادات و امیال شخصی‌اش عمل می‌کند. باعث می‌شود جایی بلغزد و به پدرش خیانت کند. این عناصر کاراکتر را از دیگر نقش‌ها متمایز می‌کند. چرا که من اگر در نقشی شباهتی احساس کنم، قطعا قبولش نمی‌کنم.

نعمت‌الله: سینما به کویری بدل شده که در آن معدود گل‌هایی چون "بی پولی"، "جدایی نادر از سیمین" و "کلاه قرمزی" به چشم می‌خورد. سینمایی که جسارت ساختن یک ضدقهرمان را ندارد، کجایش جذاب است؟ گاهی به خودم می‌گویم باید سینما کار کنم. اما وقتی قراردادش را می‌نویسم،‌ همت مضاعف و نذر و نیازی انجام می‌دهم تا فسخش کنم... اما بخش نمایشی تلویزیون در حال حاضر کمتر درگیر روابط شده است و شریف‌تر کار می‌کند.

*همین موضوع باعث شده تا شخصیت محکمی چون جمیل شکل بگیرد؟

نعمت الله: من یک نویسنده جهان سومی هستم که برای مردمی درجه یک می‌نویسم. در این میان برخی منتقدان متخصص هستند و برخی تند تند می‌بینند و می‌نویسند تا به فوتبالشان برسند! من حد و اندازه خودم را می‌دانم. اگر من این جمیل را نوشته‌ام، خودم دست و پای خودم را نبسته‌ام، وقتی هم قرار باشد دست و پایم را ببندند همیشه کیفم آماده رفتن است. تلاش عجیب و غریبی برای کار کردن هم ندارم. جمیل را هیچ مدیر یا کارگردانی به من هدیه نمی‌دهد. اگر کسی جمیل را نفهمید و دوست نداشت، من متأسفم که نتوانسته‌ام در این زمینه موفق باشم.

مسئله این است که ذائقه مردم درجه یک است و چون درجه ما پایین تر است، مردم کم کم سرخورده می‌شوند و سراغ سریال‌های ترکیه‌ای می‌روند. مردم با این کار به ما اعتراض می‌کنند. من برای جمیل جنگیدم. حضور سیفی آزاد به عنوان مدیر گروه فیلم و سریال در این کار برای ما یک شانس بود. گرچه برخورد اولمان بد بود اما بعد اتفاقات بهتری رخ داد. در هر صورت جمیل را کسی به من هدیه نداد و من برای نوشتنش با مدیران، ممیزان و حتی خودسانسوری خودم جنگیده‌ام. حُسن این کار جمع شدن عده‌ای آدم تکلیف روشن، دور هم بود. من تا به حال دو کار داشته‌ام که چنین فضایی در آن جریان داشت. یکی "جراحت" و دیگری "دیوار" که تعدادی آدم تکلیف روشن با انگیزه در آن جمع شده بودند.

* حس من این است که شما در جنگی که به آن اشاره می‌کنید پیروز شده‌اید. این شخصیت خاکستری کاملا باورپذیر از آب درآمده بود.

نعمت‌الله:ما با مردم طرف هستیم و آنها هستند که همه چیز را تعیین می‌کنند. هروقت ما و مسئولان این را بفهمیم همه چیز درست می‌شود. با این حال همه چیز نسبی است،‌ وصل ممکن نیست همیشه فاصله‌ای هست. این کار مثل کارهای دیگر من ضعف دارد. قطعا همین طور است. من اصلا حلّ چیزی که می‌نویسم نمی‌شوم و اصولا آدم ذوق زده‌ای نیستم.

با این حال این ذائقه جهانی است که با شخصیت‌های خاکستری بهتر ارتباط برقرار می‌کنند. چون خودشان را در کار می‌بینند، چرا که جعلی نیستند. بازیگرای راستکی با قیافه‌های راستکی هم خیلی مهم است. من اگر به امیر جعفری علاقه دارم چون قیافه‌اش راستکی است. جمیل را هم چون بازیگر این چنینی بازی کرد، پذیرفته شد. بنابراین تمام عناصر کنار هم قرار می‌گیرند تا یک کار نسبی شکل بگیرد. با این حال باید بگویم شخصیت‌ها برای من معادل دارند؛ مثل شخصیت عطا در "زیر هشت". من چهار صبح میدان راه آهن بودم و عطا را از نزدیک دیدم.

*حضور همیشگی شما سر صحنه هم یکی از نکات قابل توجه است. این کمتر در میان نویسندگان رایج است.

نعمت‌الله: من دوست ندارم با پیک برای کارگردان فیلمنامه بفرستم یا دستیار کارگردان بازیگر انتخاب کند یا سر صحنه وظیفه تشریح نقش برای بازیگر بر عهده دستیار باشد! تحلیل سکانس باید به عهده خود نویسنده باشد. کسی که لحظه به لحظه فیلمنامه را نوشته، روزی 18 ساعت کار کرده. بنابراین من ترجیح می‌دهم لحظه به لحظه سر صحنه باشم. حتی در کار کارگردان قابل اعتمادی مثل سیروس مقدم.

من تنها کاری که نتوانستم سر صحنه‌اش بروم چون مشغول فعالیت در یک سریال بودم، سینمایی "حوالی اتوبان" بود. چون من و سیاوش اسعدیان یکی هستیم و شباهت فراوانی به یکدیگر داریم. سیاوش بهترین کار من را ساخته است.

از طرفی آنقدر حرفه‌ای هستم که اجازه نمی‌دهم القاب جعلی به من بچسبانند. مثل بازیگردان! این عنوان لااقل در ایران جعلی است. از یک طرف دیگر سر صحنه است که بسیاری از اتفاقات رخ می‌دهد. مثلا سر صحنه بود که من حس کردم مخاطب شاید دوست باشد آن شکل رویایی جمیل را هم ببیند. برای همین به نظرم رسید به متن اضافه‌اش کنم. متن مثل آب آکواریوم می‌ماند. هرچقدر عوضش کنی، شفاف‌تر می‌شود. گمان کنم این گفته برای ناصر تقوایی است که اگر لزوم ساخت یک فیلمنامه نبود نوشتن هیچوقت تمام نمی‌شد...
+ نوشته شده در  یکشنبه سی ام مهر 1391ساعت 12:38  توسط نیلوفر و پارسا |  5 نظر
نشست بررسی سریال دیوار با حضور مهرداد صدیقیان
پخش جدیدترین ساخته سیروس مقدم ملقب به سلطان سریال‌سازی تلویزیون، شب گذشته از شبکه یک به پایان رسید.

"دیوار" گرچه یک اثر پلیسی بود اما همکاری ناجی هنر در ساخت این اثر باعث شده این کار از کلیشه‌های همیشگی فاصله بگیرد.

در نشستی با حضور سیروس مقدم‌ کارگردان، سعید نعمت الله نویسنده و مهدی سلطانی و مهرداد صدیقیان بازیگران، سریال را از زوایای مختلف بررسی کردیم و ناگفته‌های سازندگان را از زبانشان شنیدیم.

با به پایان رسیدن پخش سریال دیوار بهتر می‌توانیم درباره آن صحبت کنیم. درباره شباهت سکانس رویای خورشید با سکانس پایانی فیلم سینمایی "اینجا بدون من" سوال دارم.

سیروس مقدم، کارگردان: اینجا بدون من؟

* فیلمی به کارگردانی بهرام توکلی.

مقدم: ما بی گناهیم. من ندیدم!



* سکانس پایانی این فیلم توهم شخصیت اصلی با بازی صابر ابر است که آن را روی پرده سینما می‌بینید؛ در حالی که خانواده‌اش با گاز خودکشی کرده‌اند. او شرایط ایده آلی را روی پرده می‌بیند که شاید مخاطب دوست داشت پایان‌بندی فیلم به آن شکل باشد. همانطور که در "دیوار" پایان‌بندی ایده آل را در قالب رویای خورشید می‌بینیم. پس شما بدون پیش‌زمینه این صحنه را گرفتید؟

سعید نعمت الله، نویسنده: بله این سکانس اصلا در فیلمنامه نبود . من یک لحظه احساس کردم باید از زاویه دید خورشید و امیرحسین چیزی را که فکر می‌کردند منطقی است و باید اتفاق بیفتد، نشان دهم.

* درباره پایان‌بندی سریال حرف بزنیم. تابوشکنی‌هایی که در "دیوار" اتفاق افتاد، از کتک خوردن پلیس‌ها تا همذات‌پنداری با شخصیت منفی‌ای که خاکستری تصویر شده، در پایان‌بندی به اوج خود رسید و جمیل با خودکشی‌اش نشان داد دستور و قانون‌پذیر نیست و کاری را که دلش می‌خواهد، انجام می‌دهد.

نعمت‌الله: جذاب بودن شخصیت‌های این شکلی، از اینجا نمی‌آید بلکه از فیلم‌های نوآر فرانسوی قدیمی به اینجا رسیده‌ایم و همواره چنین کاراکترهایی برای مردم جذاب‌تر بوده‌اند. اصولا قانونمندی چیز خوبی است اما وقتی در چارچوب قانونمندی قرار می‌گیری از خودت می‌پرسی آیا قانون عین حق و عدالت است یا خیر؟ در اکثر موارد چنین چیزی نیست.

جمیل آدم قانون‌مندی نیست. کارهایی می‌کند که هرجای دنیا غیرقانونی است و از روح سرکش این انسان ناشی می‌شود. همه ما این روح سرکش و رویایی‌هایی در ذهنمان داریم که جرات نمی‌کنیم به آنها جامه عمل بپوشانیم. فکر می‌کنم اگر جراتش باشد همه ما پنج گلوله داریم که برای پنج نفر کنار گذاشته باشیم!

تنها فرق جمیل با ما این است که جرات عمل کردن به افکار منفی‌اش را هم داشته است. گاهی احساس می‌کردم جمیل خسته شده و دوست دارد روال طبیعی زندگی‌اش را طی کند و در رویای خورشید می‌بینیم که انگار جمیل هم این آرامش را دوست داشته است. اما به قول خودش روزی از خانه‌اش بیرون آمده که برود غرب، رسیده به شرق. و غرب و شرقش یکی شده است. همه چیز برای او پیش بینی نشده است.

این اتفاق از فیلم‌های نوآر فرانسوی شروع شده و تا به امروز هنوز جذاب است. چون در یک قالب قرار نمی‌گیری و سرکش‌تر می‌شوی، این موضوع برای مردم جذاب‌تر می‌شود. مردم با خودشان می‌گویند او جراتش را داشت...

* درباره پایان بندی این شخصیت از ابتدا همین را در نظر داشتید؟ خودکشی اولین گزینه بود؟

نعمت‌الله: از ابتدای امر که این پروژه با نفس سیروس مقدم آغاز شد، قرار بود مطابق کلیشه‌های رایج کار نکنیم. همه ما می‌دانیم پلیس خوب، خوب است. اما طبق حرفی که با سفارش‌دهندگان ‌زدیم، حتی طرحی را که ارائه کرده بودند، کنار گذاشتیم و گفتیم می‌خواهیم برای مردم بنویسیم، نه اینکه آنها را عصبانی کنیم. بنابراین از ابتدا قرار مدارهایمان را گذاشتیم و سپرمان سیروس مقدم بود.

* سعه صدر پلیس در این زمینه تحسین‌کننده بود و حمایت ناجی هنر از این سریال پروسه ساخت آن را جذاب می‌کند.

نعمت الله: راستش سعید منتظرالمهدی و سردار کارگر با ما همکاری کردند و کوچک‌ترین سفارشی به ما ندادند.

* آقای مقدم شما در سومین سریالی که از نعمت الله کارگردانی کرده‌اید بیش از همیشه فرمالیستی عمل کردید.

مقدم: به چه معنا؟


 * فرم در این کار بر محتوا غلبه کرده و گاهی اوقات در سکانس‌هایی چون دیدار یونس و جمیل در زندان بیش از اینکه به بازی و دیالوگ‌های آنها توجه کنیم، فکرمان درگیر این می‌شود که دوربین کجا قرار گرفته که چنین تصویری از لای پره‌ها به مخاطب نشان داده می‌شود. توجه ما از متن به نحوه فرمالیستی کارگردانی جلب می‌شود. این تأکید ناشی از چیست؟


 مقدم: اگر مدیر شبکه اول و مدیر گروه فیلم سریال، محتوا و ساختار قصه ما را تایید نکرده و از آن حمایت نمی‌کردند ناجی هنر نمی‌توانست سریال قابل پخشی بسازد. آنها فکر نمی‌کنند من یا سعید نعمت الله چه دوست داریم بلکه به این فکر می‌کنند که چه چیزی را می‌توانتد پخش کنند و با سیاست‌های صدا و سیما سازگار است. به همین دلیل "دیوار" بدون کوچک‌ترین آسیب پخش ‌شد. شاید در حد چند کلمه از کار حذف شده باشد و پیشنهادات در جهت بهتر شدن کار بوده است.

 آقای منتظرالمهدی جمله‌ای گفته بود که خیلی برایم جالب بود. او گفته بود ما در "دیوار" خودزنی کرده‌ایم. تفسیرهای مختلفی می‌توان از این حرف داشت. احتمالا منظورشان این بوده که نیروی انتظامی آگاهانه مسائلی را مطرح کرده و دست روی پرونده‌هایی گذاشته که شاید ظاهرا عرف آنها را قبول نکند. مثلا برای اولین بار در یک سریال تلویزیونی افراد خلافکار را در لباس پلیس ببینیم. اما قطعا اگر حمایت شبکه اول نبود ممکن بود این سریال بایگانی ‌شود.

به بحث فرمالیستی بپردازیم. من تا الان یک ساعت آموزش سینما ندیده‌ام، دانشکده سینما نرفتم، سر کلاس هیچ استادی ننشسته‌ام و تمام آموزه‌هایم تجربی و عینی از زمان دستیاری ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی و جستجوهایی است که خودم کرده‌ام. همینطور دیدن آثار موفق دنیا از عصر ویسکونتی تا عصر جدید. چیزهایی که آموخته‌ام از این طریق بوده است.

من یاد گرفتم که نمی‌توانیم هیچ محتوایی را به مخاطب منتقل کنیم مگر اینکه در لباس مناسبی قرارش دهیم. در میزانسن و نماهای بصری مناسب. زیباترین حرف‌ها در بدترین شرایط شنیده نمی‌شود. من برای این یونس را در ملاقات با جمیل در موقعیتی قرار می‌دهم که یک پره خطرناک وجود دارد تا بگویم او و جمیل هر دو در شرایطی هستند که قرار است سر همدیگر را ببرند. اتفاقا فرم در خدمت محتوا است. اینطور نیست که ضدش عمل کند. این پلان می‌گوید ازدواج امیرحسین و خورشید به زدن گردن یونس یا جمیل ختم می‌شود. موقعیت برنده و تیز است و عناصر فرمالیستی در خدمت محتوا هستند. همین‌ها سکانس را تأثیرگذار می‌کند.

مثلا ما یک گوی در دست جمیل گذاشته‌ایم که با آن ورزش می‌کند. شاید سؤالتان این باشد چرا روی این تأکید شده است. اما این گوی نقطه قوت و به منزله پاشنه آشیل جمیل است. یعنی چیزی که نشانه‌ای از توانایی این فرد است، زمانی که دخترش می‌گوید او را نمی‌خواهد، از دستش رها می‌شود. این آدم دیگر کاملا بی ابزار است.

یا سکانسی داریم که یونس پیش رئیسش می‌رود و از او می‌خواهد که پیگیری پرونده را به او بسپارد. در این سکانس چایی به عنوان عنصر وحدت و همدلی عمل می‌کند.



*من بیش از اینکه درباره عناصر سوال داشته باشم به اجرای فرم در قاب‌بندی‌ها اشاره می‌کنم؛ جای قرار گرفتن دوربین و تقطیع‌های فراوان که یک سکانس را به تعداد بالایی پلان تبدیل می‌کند، این کات‌های متوالی حس صحنه را از بین ببرد. همینطور حس بازیگر را و مخاطب تا می‌خواهد روی صورت جمیل تمرکز کند،‌ کات‌های متوالی انتقال حس را مشکل می‌کند.

نعمت‌الله: خود من می‌دانم کجاهای کار ما خوب است و کجا بد. ما یک عده آدم سرمست و خوشحال نیستیم اما می‌دانیم سعی کرده‌ایم کارمان بی‌آبرو نباشد. اولین مواجهه جمیل و یونس را مثال می‌زنم. دو سکانس قبل جمیل به دخترش می‌گوید "هواخواه یونس درنیایی، او درجه دارد، گردن کلفت است". وقتی با یونس شروع به صحبت می‌کند، سیروس مقدم نگاه یونس را می‌برد و به درجه‌اش کات می‌دهد. راحت‌ترینش این است که روی صورت طرف زوم کنیم اما دوربین بعد از صورت او روی درجه‌ای زوم می‌کند که به قیمت زندانی کردن جمیل و از بین بردن گروهش، افزایش پیدا کرده است و جمیل اینجا می‌گوید: "سرهنگ شدی سرهنگ!" یعنی تمام عناصر در خدمت یکدیگر هستند.

در غیر این صورت فیلمنامه من را از رادیو هم می‌شود خواند و برایش مخاطب پیدا کرد. در غیر این صورت کارگردان به یک تکنسین بی خاصیت تبدیل می‌شود. البته زیادند از این کارگردان‌ها...

مقدم: من هرگز در کارهای دیگرم چون "تا ثریا" برای یک گفتگوی دو نفره 38 تا کات نزده‌ام. به این دلیل که آن سریال شرایطی داشت که نمی‌بایست بین پلان‌ها کات بخورد. من آنجا به ریتم احتیاجی نداشتم. آنجا التهاب آدم‌ها ایجاد ریتم کرده بود اما در "دیوار" ما علاوه بر التهاب درونی افراد، یک التهاب بیرونی داریم که یکی از راه‌های نمایش آن ایجاد ریتم است که از چند طریق می‌توان به آن دست یافت.

یا باید در میزانسن‌ها به بازیگران بگوییم تندتر از معمول راه بروند، نفس بکشند، حرف بزنند و... یا باید در تدوین سر و ته پلان‌ها را زد که اتفاق تندتر به نظر بیایند و یا می‌توانیم از طریق فضاسازی ریتم را ایجاد کنید. "دیوار" عنصری نیاز داشت تا یک کار پلیسی خانوادگی ساخته شود و آن ایجاد ریتم از طریق نماهای متنوع و ساختارشکنی به این شکل بود که خودمان را به رعایت قوانین موجود در سینما محدود نکنیم.

من برای اولین بار در این سریال قوانین دو دو تا چهارتای ساختاری سینما را شکسته‌ام. خودم را به خطوط فرضی، جهت نگاه، رابطه راست به چپ، نقطه طلایی کادر، پرسپکتیو و... محدود نکرده‌ام. تمام این ها را زیر پا گذاشته‌ام. در اکثر سکانس‌های ما خط فرضی آگاهانه شکسته شده‌اند. به این خاطر که می‌خواستم ریتم و التهاب را با فضاسازی‌ام به مخاطب منتقل کنم نه با قواعد همیشگی سینما.

مثلا در سکانس آخرین دیدار جمیل با خورشید و امیرحسین می‌توانستم خیلی کلاسیک عمل کنم اما احساس کردم جمیل آشفته است و دست و پاهای آخرش را می‌زند، میزانسن به شکلی است که او عین دیوار میان این دو جوان قرار می‌گیرد. برای نمایش این سکانس قوانین را کنار گذاشتم، دوربینم را سیال کردم و با فضاسازی مفهوم را منتقل کنم. بنابراین تمام فیزیک جمیل، امیرحسین و خورشید را در این سکانس می‌بینید در حالی که اگر خط فرضی را رعایت می‌کردم شاید 60 درصد زوایای وجود آنها را می‌دیدید اما من برای اینکه حس صحنه را منتقل کنم، گفتم 100 درصد را مال خودم می‌کنم.

اینکه مخاطب لحظه لحظه دیوار را درک می‌کند و حال خوشی به او دست می‌دهد به این خاطر است که نمی‌تواند برای آن قانونی تعریف کند. احساس می‌کند تمام ابعاد یک صحنه را می‌بیند اما نمی‌تواند استدلالش در این زمینه بگوید اما می‌داند که چیز نگفته‌ای برایش نمانده. فیلمنامه ما تمام ابعاد روحی جمیل را به مخاطب نشان داده و تکنیک من در خدمت محتوایی که ساخته‌ام بوده.

مهرداد صدیقیان، بازیگر: من فکر می‌کنم این پر تقطیع بودن سریال یکی از المان‌های ژانر اکشن است، یعنی اگر آقای مقدم پلان‌های طولانی یا سکانس پلان‌ می‌گرفت نحوه کارگردانی او برایم سوال می‌شد. از طرفی این موضوع کمک زیادی به ریتم کار می‌کند. اصولا ما در تلویزیون عادت داریم یک مستر شات ببینیم و 2 اورشولدر از طرفین. به نظر من کار ما نسبت به کارهای دیگر در این ژانر به خاطر همین ویژگی‌ها متمایز است.


* من قطعا سیروس مقدم را در این زمینه ستایش می‌کنم. چرا که سریال‌های فراوانی به ویژه در حوزه کمدی ساخته می‌شوند که دوربین کاشته شده و بازیگران هم بازی‌شان را می‌کنند. مهرداد صدیقیان به ژانر اکشن اشاره کرد. اما سوال من درباره زیاده روی در استفاده از این شیوه است، ما حتی در نماهای داخلی غیراکشن هم همین شیوه را می‌بینیم.

مقدم: من مثال مثبتش را می‌زنم. شخصیت امیرحسین در آخرین قسمت وارد خانه می‌شود و تلویزیون را روشن می‌کند. پلان ساده‌ای است که با اعلام یک خبر بد به او، تازه تنوع پلان‌ها آغاز می‌شود. من نمی‌توانم به عنوان یک ناظر بی احساس بالای سر کار باشم، من باید با حس امیرحسین جلو بروم و لحظه به لحظه با او باشم. وقتی خودم را جای او بگذارم انگار آرام و قرار ندارم و دوربینم باید نفس بکشد و کلافه باشد.

شب" تا "سقوط یک فرشته" و حالا "دیوار" رشد خوبی داشته‌اید و نکته جالب توجه هم ایفای نقش‌هایی در کارنامه شما بوده که بزرگ‌تر از سنتان بوده‌اند. موضوع دیگر هجرت شما از سینما به تلویزیون است. این موضوع ناشی از کیفیت پیشنهادها بوده یا این مدیوم جذبتان کرده است؟


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۲۵
مدیر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">